۱۳۹۱ آذر ۸, چهارشنبه

تصویب پیش‌نویس قطعنامه حقوق بشر علیه رژیم ایران!



سازمان ملل متحد
قرار است در ماه دسامبر این قطعنامه در مجمع عمومی سازمان ملل متحد به رای گذاشته شود
یک کمیته در سازمان ملل متحد پیش نویس قطعنامه ای را علیه سه کشور ایران، سوریه و کره شمالی تصویب کرده است.
در متن این پیش نویس که درباره نقض حقوق بشر است، آمده ایران همچنان به اعدام‌های گسترده، دستگیری منتقدان و مخالفان سیاسی و تبعیض علیه اقلیت های دینی ادامه می‌دهد.

در رای‌گیری روز سه‌شنبه، ۸۳ کشور به این قطعنامه رای مثبت، ۳۱ کشور رای منفی و ۶۸ کشور رای ممتنع دادند.در این متن همچنین به تبعیض علیه زنان اشاره شده است.
کشورهای موافق تصویب پیش نویس قطعنامه، از آزادی تعدادی از زندانیان سیاسی و عقیدتی در تابستان، خواهان آزادی همه کسانی شدند که به دلیل انتقاد و مخالفت با سیاست حکومت ایران به زندان افتاده اند.
برگزاری انتخابات ریاست جمهوری سالم و عادلانه و همکاری با احمد شهید، گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد در امور حقوق بشر ایران از دیگر خواسته‌های این قطعنامه بود.
محمد خزایی، نماینده جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل متحد، در واکنش به این پیش‌نویس، آن را "جهت دار" خوانده و گفت این متن تناقض‌های زیادی دارد. وی گفت آنچه در متن آمده، با واقعیت‌های جامعه ایران هماهنگی ندارد.
او همچنین گفت کانادا، که مسئولیت تهیه این پیش نویس را بر عهده داشته، بر اساس سیاست‌های داخلی خود عمل کرده است و هدف آن "سوء استفاده از ساز و کارهای حقوق بشر علیه ایران است."
وی در ادامه گفت بی توجهی به نقض حقوق بشر توسط اسرائیل در سازمان ملل نشان می‌دهد حامیان این قطعنامه به رعایت حقوق بشر اعتقادی ندارند.
چین، روسیه و سوریه کشورهایی بودند که علیه این پیش نویس رای دادند.
در مورد سوریه نیز، اعضای این کمیته خواهان توقف سریع حمله به غیر نظامیان شده است.
این کمیته همچنین خواهان آزادی فوری زندانیان سیاسی در این کشور شده و خواسته است یک تحقیق مستقل در زمینه نقض حقوق بشر و قوانین بین الملل از سوی دولت بشار اسد، توسط جامعه بین المللی انجام گیرد.
قرار است در ماه دسامبر (ماه آینده میلادی) مجمع عمومی سازمان ملل متحد این قطعنامه را به رای بگذارد.

آژانس بین‌المللی انرژی اتمی از حمله هکرها به وب سایت خود خبر داده است.


سازمان انرژی اتمی
سازمان انرژی اتمی می‌گوید درباره جزییات این حمله تحقیق خواهد کرد
آژانس بین‌المللی انرژی اتمی از حمله هکرها به وب سایت خود خبر داده است.
این نهاد بین‌المللی گفته اطلاعاتی که از یکی از سرورهای این سازمان ربوده شده است، در وب سایت دیگری به نام "پرستو" منتشر شده است.
هکرها آدرس ایمیل‌های بیش از ۱۰۰ نفر از کارمندان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را در وب سایت "پرستو" منتشر کرده و از آنها خواسته اند بیانیه ای را که خواهان تحقیق "شفاف" درباره یکی از راکتورهای هسته ای اسرئیل است، به امضاء برسانند.
آژانس بین‌المللی انرژی اتمی می‌گوید اطلاعات حساس و محرمانه در میان آنچه ربوده شده نبوده است.
تاریخ انتشار اطلاعات در این وبسایت روز یکشنبه گذشته است، اما سخنگوی آژانس روز سه شنبه (۸ آذر) درباره درز اطلاعات واکنش نشان داده است.
آژانس بین‌المللی انرژی اتمی اطلاعات بیشتری درباره هکرها ارائه نکرده است، اما گفته تمام تلاش خود را برای کسب جزییات بیشتر در این زمینه و جلوگیری از حمله‌های مشابه در آینده انجام خواهد داد.
گیل تودور، سخنگوی این نهاد بین‌المللی گفت سروری که به آن حمله شده، قدیمی بوده و مدتی پیش استفاده از آن متوقف شده بود.
او همچنین انتشار اطلاعات توسط هکرها را محکوم کرد.

منشور کوروش بزرگ به آمریکا می رود.


منشور کوروش
موزه بریتانیا منشور کوروش را برای نمایش در آمریکا در اختیار چند مرکز فرهنگی آن کشور قرار می دهد
لوح یا استوانه موسوم به منشور کوروش پارسی در چند شهر آمریکا به تماشا گذاشته می شود.
موزه بریتانیا اعلام کرده است که براساس توافق با مراکز فرهنگی و موزه هایی در آمریکا، منشور یا استوانه کوروش درماه مارس سال آینده به آمریکا می رود و در شهرهای واشنگتن، هوستون، نیویورک، سان فرانسیسکو و لوس آنجلس در معرض تماشا قرار می گیرد.
این نخستین بار است که منشور کوروش در آمریکا نمایش داده می شود هر چند نسخه ای از آن به عنوان یکی از نخستین اسناد تاریخی در حمایت از آزادی و مداراگری دینی و فرهنگی در ساختمان سازمان ملل متحد در نیویورک نصب شده است.
این لوح همراه با شانزده شیء دیگر تاریخی بخشی از نمایشگاهی با نام "استوانه کوروش در پارس باستان" را تشکیل می دهد و ابتکارات ایرانیان را در زمان حکومت هخامنشیان بر منطقه خاورنزدیک بین سال های ٥٥٠ تا ٣٣١ پیش از میلاد نشان می دهد.
امپراتوری هخامنشی با وحدت پارس و ماد توسط کوروش پارسی بنیانگذاری شد و با شکست ایرانیان در جنگ با اسکندر یونانی از میان رفت.
این نماینشگاه در گالری سکلر در واشنگتن، موزه هنرهای زیبا در هوستون، موزه هنری متروپولیتن نیویورک، موزه هنرهای آسیایی سان فرانسیسکو و موزه پل گتی در لوس آنجلس برگزار می شود و تا اکتبر سال ٢٠١٣ ادامه خواهد داشت.
منشور کوروش یک لوح سفال پخته است که پس از پیروزی کوروش بر فرمانروای بابل و فتح این سرزمین در سال ٥٣٩ پیش از میلاد نوشته و در سال ١٨٧٩ در عملیات باستانشناسی منطقه ای در جنوب عراق کنونی کشف شد و در اختیار موزه بریتانیا قرار گرفت.
از همان زمان، این شیء تاریخی در موزه بریتانیا به نمایش گذاشته شد اما در دهه های بعد، افزایش احساسات ملی گرایانه در ایران باعث جلب توجه بیشتر ایرانیان به این سند تاریخی شد تا جایی که گاه از بازگشت آن به ایران سخن رفته هرچند محل کشف آن در داخل ایران کنونی نبوده است.
متن این سند حاوی بیانیه کوروش در مورد صلاحیت او به عنوان فرمانروای مشروع بابل و اظهار بی اعتباری پادشاه قبلی این سرزمین است که در جنگ با ایرانیان شکست خورده بود.
مراسم دو هزار و پانصدمین سال شاهنشاهی ایران
ایرانیان کوروش هخامنشی را یکی از برجسته ترین شخصیت های تاریخ خود محسوب می کنند
به گفته تاریخشناسان، چنین اظهاراتی از سوی فرمانروایان منطقه بی سابقه نبوده است اما آنچه که به منشور کوروش اهمیت ویژه ای می بخشد، اقدامات اعلام شده او به عنوان فرمانروای جدید بابل است.
در این فرمان، دین و فرهنگ قوم مغلوب مورد تایید و احترام قرار گرفته و همچنین اعلام شده است که مردمی که پس از شکست از بابلیان، به عنوان برده به این سرزمین آورده شده بودند از آزادی دینی و فرهنگی برخوردار می شوند و می توانند به سرزمین اصلی خود بازگردند.
از نظر اسناد تاریخی، آزادی و اجازه بازگشت یهودیان به سرزمین آنان از جنبه های مهم منشور کوروش است زیرا این واقعه به طور مفصل در متون دینی یهودیان ثبت شده و کوروش پارسی مورد ستایش شماری از پیامبران یهود قرار گرفته و از او به عنوان برگزیده خداوند یاد شده است.

منشور تفاهم

از زمان کشف و ترجمه متن منشور کوروش، این فرمان برای مردم مختلف مفهوم و معنای ویژه ای داشته است. پژوهشگران متون مذهبی یهودیان آن را سندی تاریخی در اثبات محتوای کتب مقدس خود دانسته اند و ایرانیان آن را نشانه مترقی بودن فرهنگ باستانی و مایه افتخار خود تلقی کرده اند.
به خصوص در دوران پهلوی، که احساسات ملی‌گرایانه و افتخار به تاریخ ایران به خصوص در دوره امپراتوری پیش از اسلام تشویق می شد، منشور کوروش سندی در اثبات جنبه انسانی و فرهنگی تمدن باستانی ایران محسوب می شد و مورد ستایش قرار می گرفت.
علامه طباطبایی
آیت الله طباطبایی کوروش هخامنشی را یکی از شخصیت های مورد احترام در قرآن معرفی کرده است
پس از انقلاب اسلامی، رهبران جمهوری اسلامی ضمن محکوم شناختن ملی گرایی به عنوان یک نگرش سیاسی، فرهنگ و تمدن باستانی ایران را نیز مردود دانستند و حتی هدف حملات شدید قرار دادند.
کوروش هخامنشی یکی از قربانیان این برخورد بود. برخی از روحانیون سیاست اعلام شده کوروش در مداراگری دینی و رعایت حقوق بشر را گرایشی لیبرالی دانستند و برخی دیگر شخصیت او را هدف حمله قرار دادند و حتی نام او از یکی از خیابان های اصلی تهران برداشته شد.
با اینهمه، در آن زمان هم نه فقط ملی گرایان و حامیان تمدن و فرهنگ ایرانی، بلکه حتی برخی از دینداران نیز با استناد به متون مذهبی رعایت احترام این پادشاه باستانی را گوشزد کردند. از جمله مدارکی که مورد استناد آنان قرار گرفت، نظر آیت الله محمد حسین طباطبایی، از محققان دینی مورد احترام جمهوری اسلامی بود که در تفسیر خود از قرآن، کوروش را همان ذوالقرنین دانسته که در کتاب آسمانی مسلمانان از او با احترام ویژه ای یاد شده است.
با وجود برخورد تند جمهوری اسلامی با کوروش هخامنشی، در سال های اخیر این شخصیت باستانی بار دیگر مورد توجه برخی از مقامات ایران قرار گرفته و از جمله، دو سال پیش، براساس توافق موزه بریتانیا با سازمان های دولتی ایران، منشور کوروش برای مدتی در ایران به نمایش گذاشته شد.
پیش از آن، منشور کوروش تنها یک بار دیگر در دهه ١٣٥٠ خورشیدی به مناسبت جشن های دو هزار پانصدمین سال بنیانگذاری شاهنشاهی ایران توسط کوروش هخامنشی برای مدتی به ایران قرض داده شد هر چند تصاویر و نسخه هایی از این سند به عنوان نماد این جشن ها به طور گسترده مورد استفاده قرار گرفت.
محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری، در سخنانی به ستایش از کوروش پرداخت و او را الگویی برای مدیریت جهانی معرفی کرد که البته واکنش انتقادآمیز برخی از مقامات سیاسی و مذهبی جمهوری اسلامی را هم به دنبال آورد.
احمدی نژاد
ستایش غیر عادی احمدی‌نژاد از کوروش ناخرسندی برخی از مقامات دولتی و مذهبی را برانگیخت
انگیزه آقای احمدی نژاد در توجه ویژه به کوروش، و به طور کلی، اهمیتی که ظاهرا برای تمدن و فرهنگ ایرانی قایل بوده، مشخص نیست اما به گفته برخی تحلیلگران، احتمالا در رقابت با نهادهای دیگر حکومتی، رئیس جمهوری در صدد جلب حمایت مردمی بوده است که، به اعتقاد او، قاعدتا از رویکرد فرهنگی جمهوری اسلامی ناخرسند بوده اند.
مشخص نیست که واکنش آمریکاییان نسبت به این سند تاریخی چه خواهد بود و آشنایی نزدیک با آن چه تاثیری بر استنباط آنان از ایرانیان خواهد گذاشت.
در حالیکه اختلاف سیاسی جاری بین ایران و آمریکا و برخی اقدامات داخلی و خارجی جمهوری اسلامی، تصویری نه چندان مطلوب از این کشور در اذهان برخی از آمریکاییان ایجاد کرده، این انتظار وجود دارد که نمایش پیشینه تمدتی و دیدگاه فرهنگی ایرانیان باستان بتواند دست کم تاثیری مثبت از نگرش مردم آمریکا نسبت به مردم ایران داشته باشد.
معلوم نیست آمریکاییان با توجه به شرایط کنونی ایران، از جمله اتهام نقض حقوق بشر، فقدان مداراگری دینی و سیاسی و چهره ای که از جمهوری اسلامی ارائه شده، نسبت به منشور کوروش چه واکنشی خواهند داشت اما این امیدواری وجود دارد که نگرش آنان دست کم در مورد ملت ایران، تعدیل یابد.
نمایشگاه "لوح کوروش در پارس باستان" با همکاری بنیاد میراث ایران برگزار می شود و نیل مک گرگور، مدیر موزه بریتانیا، ضمن قدردانی از همکاری این بنیاد و مقامات آمریکایی، گفته است: "اشیاء می توانند به گونه ای منحصر به فرد از ورای زمان و مکان سخن بگویند" و افزوده است که لازم است محتوای این سند تاریخی "به شکلی هرچه گسترده تر در دسترس مردم قرار گیرد."

۱۳۹۱ آذر ۵, یکشنبه

یک مساله ریاضی ساده درباره واقعه کربلا!


دلنوشته ها؛ مکانی برای فریاد زدن آزادی

نوامبر 25, 2012


دسته‌بندی شده در: Uncategorized — دلنوشته ها @ 11:58 ق.ظ. 
مسافرت های قدیمی با کاروانهایی شامل اسب و شتر طاقت فرسا و طولانی مدت بوده است. برای رفع خستگی کاروانها در مسیر حرکت آنها کاروانسراها یا منزلگاههای ساخته شده بودند که هم در آنجا در بین راه استراحت کرده و شب را به صبح برسانند و هم مایحتاج مسیر خود را تهیه کنند. معمولا فاصله بین این مکانها بین 30 تا 40 کیلومتر بوده که مطابق با میزان مسافت طی شده در یک روز توسط یک کاروان بوده است. (منبع)
بر اساس منابع تاریخی که واقعه کربلا از آنها استنتاج می شود، حسین در روز هشتم ذی الحجه با نا تمام گذاشتن مناسک حج به سمت کوفه حرکت کرده و روز دوم محرم به کربلا رسیده است. (منبع) این مسافرت طولانی بیش از هزار کیلومتر بوده است. بر طبق مسیر جاده ای که در حال حاضر بین این دو شهر قرار دارد این فاصله برابر با 1854 کیلومتر است.
فاصله کنونی بین کربلا و مکه در نقشه گوگل
اما بر اساس نقشه ای که چند سال قبل برای مسیر حرکت این کاروان تهیه شد این فاصله 1447 کیلومتر بوده است. (منبع)
بر اساس همین منابع تاریخی، کاروان مذکور کل این فاصله را در 23 روز پشت سر هم طی نکرده و در بعضی از منزلگاهها توقف و استراحت هم داشته است. (منبع1) و(منبع2) بر این اساس حداقل در یک منزلگاه به نام خُزَیمیّه یک روز برای استراحت توقف کردند و در بعضی از منزلگاهها هم توقفهایی کوتاهتر داشتند که می توان مجموع توقف در بعضی از منزلگاهها را هم معادل یک روز حساب کرد. (منبع)
بنابراین کاروان 21 روز در راه بوده و حداقل 1447 کیلومتر راه را پیموده است: 1447/21=69 یعنی 69 کیلومتر مسافت در هر روز بایستی پیموده شده باشد. این مسافت حدود دو برابر مسافت معمول پیموده شده توسط کاروانهاست! با توجه به اینکه کاروان شامل زن و بچه و وسایل فراوان بوده نمی توانسته با سرعت زیادی حرکت کند. فاصله ای که یک کاروان در یک ساعت طی می کند معمولا برابر با یک فرسخ یعنی حدود 5.375 کیلومتر است (منبع). پس حدود 13  ساعت در روز حرکت می کردند! آیا پیمودن این مسافت در روز در هوای گرم شهریور و مهرماه عربستان و عراق برای اسبها و شترهای کاروان ممکن بوده است؟

ماهواره های اسراییل یک کشتی حامل سلاح از طرف ایران به سمت غزه را پیدا کرده اند .

ماهواره های جاسوسی اسراییل یک کشتی متعلق به ایران را پیدا کرده اند که برای غزه اسلحه ارسال می کند.به نقل از ساندی تایمز این کشتی که از بندرعباس بارگیری شده است حامل راکتهای فجر ۵ می باشد که درجریان درگیری حماس با اسراییل به سمت اسراییل شلیک شد.


Israeli satellites spot Iranian arms shipment for Gaza: media




JERUSALEM, Nov. 25 (Xinhua) -- Israeli spy satellites have spotted an Iranian ship being loaded with rockets and other munitions that may be headed for the Gaza Strip, The Sunday Times reported, citing Israeli sources.

The cargo, loaded in recent days on a ship in the southern Iranian port of Bandar-Abbas, may include Fajr-5s, long-range rockets fired by Hamas toward Israel last week, as well as components of Shahab-3 ballistic missiles, which could be deployed in Sudan to directly threaten Israel, according to the report.

Intelligence experts assessed the cargo would travel via the Red Sea, Sudan and Egypt.

"We believe that Iranian warships anchored in Eritrea will accompany the weapons ship once it enters the Red Sea," an Israeli source told the Times.

Preparations to load the cargo were launched last week, around the same time as Israel and Hamas agreed to a cease-fire that ended eight days of intense cross-border fighting that saw hundreds of Israeli airstrikes on militant sites in Gaza and more than a thousand rockets lobbed at southern Israel.

Israeli strikes had reportedly depleted a significant portion of Hamas' stockpiles of Fajr-5s, a number of which were fired toward Tel Aviv and Jerusalem and either exploded in open terrain or were intercepted by Israel's Iron Dome missile defense system. One of those rockets, however, hit an apartment building in Rishon Letzion, a city south of Tel Aviv, injuring a few people.

Analysts said Iran is now racing to replenish Gaza militants' rocket stocks ahead of a possible Israeli strike on its nuclear facilities, which may come in the spring. In such an event, Hamas and Palestinian Islamic Jihad, as well as Lebanese militia Hezbollah, would likely fire massive salvos of rockets into Israel as part of an Iranian reprisal.

"With a lot of effort and skill, Iran has built a strategic arm threatening Israel from the South," an Israeli source told the Times.

"Regardless of the cease-fire agreement, we will attack and destroy any shipment of arms to Gaza," he said.

In late October, aircraft bombed the Yarmouk munitions plant in Khartoum, Sudan, where Iran had presumably planned to set up a workshop for manufacturing long-range missiles.

Sudanese Information Minister Ahmed Belal Osman accused Israel, and said his country maintains the right to retaliate "at a time and place of its choosing."

Israel kept mum on the affair, but a Sunday Times report published a week later quoted anonymous sources who disclosed that eight Israeli F-15i fighter jets carried out the attack, flying 3, 800 kilometers in total, with four of the aircraft each dropping two one-ton bombs on the target.

Israel Air Force electronic warfare aircraft were used to jam ground radars, while special forces teams were deployed in Sudan to rescue air crews in the event that an aircraft would be shot down, the Times report said.

While talks aimed at achieving a long-term truce between Israel and Gaza militants are expected to commence in Egypt this week, a senior Hamas official clarified that the Islamic group which rules the coastal territory would continue to arm itself.

"The ceasefire agreement won't prevent us from producing or smuggling weapons into Gaza," Moussa Abu Marzouk, Deputy Chairman of the Hamas Political Bureau, said over the weekend.

"We have no choice but to continue to bring in weapons by all possible means," Mahmoud al-Zahar, co-founder of Hamas and member of the group's Gaza leadership, told reporters on Saturday, noting that he expected Iran to increase its military and financial support.

Iranian President Mahmoud Ahmadinejad, in a phone call to Hamas Prime Minister Ismail Haniyeh, commended what he termed "the victory of the resistance" against Israel, saying his government was committed to stand by the Palestinian people."



تخريب آثار مذهبی ارامنه توسط جمهوری آذربایجان.



(عکس های زیر : تصاویری از صلیب های سنگی تاریخی ارامنه در نخجوان پیش از تخریب توسط سربازان جمهوری آ‌ذربایجان)

(عکس زیر : دو نمونه از این صلیب های سنگی که سال ها قبل به ارمنستان منتقل شده و حفاظت می شوند.)

دولت جمهوری آذربايجان در ادامه سياست های نژادپرستانه حتی به صلیب های سنگی و آثار مذهبی ارامنه در منطقه نخجوان رحم ننموده و به سربازان خود دستور داده است تا تمامی این آثار تاریخی و مذهبی را محو نمایند. (لازم به یاد آوری است که علت نامگذاری منطقه ارمنی نشین اصفهان به نام "جلفا ی نو" مهاجرت ارامنه از جلفای نخجوان به ایران از سوی شاه عباس در قرن هفدهم میلادی بوده است .)این رویه تخریب آثار مذهبی و کلیساهای ارامنه توسط جمهوری آذربایجان در سایر مناطق این کشور نیز به اجرا در آمده است. 
منابع برای مطالعه بیشتر :
(عکس های زیر : سربازان جمهوری آذربایجان به دستور الهام علی اف - رئیس جمهور این کشور- آثار مذهبی ارامنه را تخریب می نمایند.)

برای دیدن فیلم تخریب وحشیانه این آثار تاریخی و مذهبی توسط سربازان دولت باکو روی لینک های زیر کلیک کنید:
(این تصاویر از سمت ایرانی ساحل رود ارس در مرز با جلفای نخجوان فیلمبرداری شده اند.)

ماجرای آن پاترول سیاه رنگ در ظهر عاشورا؛ برای ثبت در تاریخ



ظهر عاشوراست. خیابان شادمهر مملو از جمعیت است. نمی توانم تخمین بزنم. شعار می دهند؛ از انواع و اقسام آن. 
گاردی ها آن سوی خیابان آزادی و در ابتدای جیحون، در کنار کارخانه نوشابه سازی «زمزم» ایستاده اند. جمعیت زیادی در دهانه خیابان شادمهر، تقاطع آزادی ایستاده اند. کارگاه مترو در آنجا باعث شده تا دهانه خیابان شادمهر تنگ تر شود. جمعیت شعار می دهند، گاردی ها گاز اشک آور پرتاب می کنند. مردم بعضی از گازهایی که پرتاب می شود را برمی دارند و به جوی آب و یا به طرف گاردی ها پرتاب می کنند. 
هر بار که گازی شلیک می شود، جمعیت از دهانه باریک خیابان به طرف بالا می دوند. اما چند لحظه بعد، دوباره روز از نو، روزی از نو. 
بعضی ها با سنگ و چوب به دیواره فلزی کارگاه مترو می کوبند، سر صدای زیادی به راه انداخته اند. 
شاید بیشتر از 30 بار به طرف دهانه خیابان رفتیم و دوباره به عقب بازگشتیم. 
گاز اشک آور شلیک کردند. فرار کردیم. تلی از آتش را در غرب خیابان دیدیم. به طرف آن دویدیم تا اثر گاز را خنثی کنیم. کمی گذشت. کم کم باد، گاز را با خود برد و ما داشتیم آماده می شدیم تا دوباره به دهانه بازگردیم. 
هنوز چند قدمی بیشتر به سمت دهانه نرفته بودیم که دیدیم جمعیت داخل دهانه، به طرف ما می دوند. آنها که پشت سر بودند، به خیال اینکه دوباره گاز اشک آوری شلیک شده، کمی به طرف عقب دویدند و ایستادند. 
اما شکل دویدن جمعیتی که در جلو بودند، با همیشه فرق داشت. حتی شبیه لحظه هایی نبود که نیروهای پیاده گارد و لباس شخصی ها به طرف مردم حمله می کنند. 
کنجکاو بودم که بدانم چه اتفاقی در حال رخ دادن است. جمعیت می دویدند و هیچ کس حتی به پشت سرش هم نگاه نمی کرد. در آن شلوغی چشمم به زنی افتاد که در همان ابتدای دهانه به زمین خورد. 
هیچ فرصتی برای پردازش اتفاقاتی که شاهدش بودم نداشتم. ناگهان متوجه خودروی پاترول مشکی رنگی شدم که دیوانه وار و با سرعتی - بدون اغراق - بیش از 100 کیلومتر در ساعت در میان مردم در حال حرکت بود. هیچ کس در خیابان نماند. همه به طرف پیاده روها هجوم بردند. پاترول به صورت زیگ زاگ حرکت می کرد و به طرف هر کسی که نتوانسته بودم به پیاده رو پناه ببرد، می پیچید. وقتی پاترول وارد خیابان شد، چند صدای تیر به صورت پراکنده شنیده شد. به هیچ وجه قادر به متمرکز کردن افکارم نبودم. مغز تنها یک فرمان را صادر می کرد: «با تمام توان بدو...» 
شاید برای چند صدم ثانیه بود که نگاهی به پاترول انداختم. در همین مدت کوتاه، نگاهم به صورت راننده آن افتاد. مردی جوان در حدود 30 تا 35 ساله با پوست سفید و ریش و مویی به رنگ خرمایی (کمی روشنتر). ریشش را آنکادر کرده بود و با صورت نسبتاً گوشتالودش همخوانی داشت. او و دونفر همراهش، هر سه لباس مشکی به تن داشتند. 
پاترول با سرعت دور شد. خیابان خالی بود. همه یا داخل پیاده روها بودند و یا به درون خانه هایی پناه برده بودند که در آنها باز بود. صدای جیغ زنی، مجبورم کرد که به طرف راست نگاه کنم. 
آن سوی خیابان جوانی روی زمین افتاده بود و زنی با ناله و شیون کمک می خواست. با چند نفر دیگر به آن سوی خیابان دویدیم. تلاش کردیم تا مرد جوان را از روی زمین بلند کنیم. خم شدم تا دستهایم را زیر بدنش ببرم که ناگهان دوباره صدای شلیک تیر شنیدم. سرم را به طرف بالای خیابان گرداندم. پاترول سیاه داشت درست به طرف ما می آمد. نمی دانم چه طور مرد جوان را به کناری کشاندیم و خودمان هم به پیاده رو پناه بردیم. راننده هنوز به دنبال قربانی می گشت و به صورت زیگ زاگ حرکت می کرد. این را از صدای برخورد گارد عقبش - که باز شده بود- با بدنه اش فهمیدم. صدا پاترول دور شد و آرام سرم را از داخل جوی آب بیرون آوردم. خیابان خلوت بود. از دور صدایی می گفت: «بیاین کمک ... رفتن...» 
در همان لحظه بود که دوباره صحنه زمین خوردن آن زن جلوی چشمم آمد. نگاهی به دهانه انداختم. چیزی شبیه به موتور سیلکت در آتش می سوخت و حجمی سیاهرنگ کمی جلوتر از آن به چشمم آمد. چند پسر جوان به طرف آن حجم سیاه می دویدند...
نمی دانم چه بر سر زن و آن مرد جوان آمد. آنها که آن دور و بر بودند، مرد جوان را در خودرویی انداختد و بردند. فکر می کنم یکی از پاهایش از دو نقطه شکستگی داشت اما مطمئنم که مچ پایش هم تغییر شکل داده بود. این را در همان اولین بار که پسر را دیدم و سعی کردم جابجایش کنم، فهمیدم. یک خودروی دیگر (فکر می کنم پژو آردی خاکستری) هم به طرف محلی رفت که زن روی زمین افتاده بود. 
چشم های اشک بار زیادی را می شد دید. به طرف بالای خیابان راه افتاده بودم. همراهانم را گم کرده بودم. چشم انداختم ندیدمشان. بالاتر رفتم. خیلی ها گریه می کردند، نفرین و دشنام می دادند. من به چهره راننده فکر می کردم. تلاش می کردم تا جزئیات بیشتری از آن را به یاد بیاورم. شماره پلاک را از دست داده بودم، اما رنگ پلاک سفید بود. مطمئنم.
همراهانم را پیدا کردم. چهارراهی بالاتر ایستاده بودند. جمعیت زیاد بود و شعارها تند و تیز. می شد در پس صدای هر کدام، نفرتی انباشته شده را دریافت. 
راه افتادیم. باید به طرف میدان آزادی می رفتیم. از کوچه های باریک و مملو از خودروهای مانده در راه بندان به اتوبان یادگار امام رسیدیم. ستون های دودی که از دور پیدا بود، خبر از درگیری می داد. کمی جلوتر سنگ هایی که از دو طرف پرتاب می شد را روی هوا دیدیم. 
اتوبان یادگار امام به طرف شمال راه بندان بود اما در مسیر بر عکس هیچ خودرویی وجود نداشت. عده ای لباس شخصی در طرف راست ما بودند و مردم با استفاده از نرده های وسط بزرگراه، راه را بسته بودند. به ان طرف رفتیم و کمی آنجا ایستادیم. عده زیادی در حاشیه اتوبان بودند و با هر وسیله ای که می شد، به گارد ریل کنار اتوبان ضربه می زدند تا ایجاد سر و صدا کنند. 
لباس شخصی ها گاز اشک آور شلیک کردند و مردم را به عقب راندند. توانستند از میان نرده هایی که در وسط راه چیده شده بود، راهی باز کنند. ما بالاتر رفتیم. 
کمی جلوتر بازهم پاترول سیاه رنگ را دیدیم. از خروجی اتوبان شیخ فضل الله به طرف جنوب یادگار امام وارد شده بود. ما می دانستیم که چه قصدی دارد. با تمام توانمان فقط فریاد زدیم: «بیاید تو پیاده رو...» 
پاترول دوباره دیوانه وار به چپ و راست می پیچید و با سرعت سرسام آور، مردمی را که تلاش می کردند خود را به پیاده رو و باغچه وسط اتوبان پرتاب کنند، هدف می گرفت. 
پاترول به نقطه ای که ما ایستاده بودیم نزدیک و نزدیک تر شد. جای ما امن بود. چشم گرداندم و به طرف جنوب اتوبان نگاهی انداختم، اما همینکه دوباره نگاهم را برگرداندم، نقطه ای سیاه را در نزدیکی پیاده رو دیدم که پاترول به طرفش می آمد. پسری با بلوز خاکستری و شلوار جین. پاترول با سرعت به کمر پسر کوبید. پسر ابتدا روی کاپوت پاترول افتاد و بعد از برخورد با شیشه جلو روی هوا پرتاب شد و چرخی زد و در نزدیکی گاردریل به زمین افتاد. خوشبختانه سرش با گارد ریل برخورد نکرد. مطمئن بودم که راننده تشنه گرفتن قربانی بیشتر است و دوباره باز می گردد. اطرافیان ما برای کمک به پسر از روی گارد ریل پریدند. من و دوستانم که از نقشه راننده با خبر بودیم فقط تلاش کردیم پسر را به زیر گارد ریل هدایت کنیم تا سرنوشتی مانند آن زن در خیابان شادمهر نداشته باشد. 
پاترول کمی پایین تر دور زد و دوباره به طرف بالا آمد. بی شمار سنگ بود که به طرفش پرتاب می شد. دوباره چهره راننده را دیدم و آن جزئیاتی را که قبلاً نتوانسته بودم به خاطر بیاورم را به خاطر سپردم. 
پسر را به یکی از کوچه های حاشیه اتوبان منتقل کردند. تا آن لحظه که من او را می دیدم، زنده بود و آه و ناله می کرد. 
نمی توانستم صحنه هایی را که در عرض کمتر نیم ساعت دیده بودم، هضم کنم. افکار مغشوشی در ذهنم موج می زد. دائم چهره مرد راننده در ذهنم نقش می بندد و بلافاصله بعد از آن تصویر هر سه قربانی برایم یاداوری می شود. 
به خانه برگشتیم و چند ساعت بعد، در اخبار تلویزیون ایران سردار رادان جانشین فرمانده نیروی انتظامی صحبت می کرد. گفت که در جریانات روز عاشورا چهار نفر کشته شده اند. یک نفر از روی پل کریم خان سقوط کرده و یک نفر هم با گلوله کشته شده. دو نفر دیگر هم در تصادف با خودرو کشته شده اند. نا خودآگاه تصویر زنی که در خیابان شادمهر مجروح شد در ذهنم نقش بست. دو مردی که مصدوم شده بودند تا آخرین لحظه ای که من دیدمشان زنده بودند. اما آن زن تکان نمی خورد. 
بغضم ترکید...
نمی دانم. شاید روزگاری، راننده آن پاترول این چند خط را بخواند. می خواهم به او بگویم که تصویرت در ذهن من است؛ با جزئیات کامل. هر کجا ببینمت، تو را خواهم شناخت. ممکن است نیروی انتظامی برای ماستمالی اوضاع، بخت برگشته ای را پیدا کند و جرم تو را به گردن او بیاندازد، اما مطمئن باش چهره ات و تصویر جنایتت برای همیشه در ذهن من نقش بسته است. روز خواهد آمد و تو تاوان جنایتت را خواهی داد. 
شاید حق با تو باشد. من تا کنون طعم قدرت را نچشیده ام. من چند سال بیکار بودم و حالا کمتر از دو سال است که سرکار می روم. همیشه کارمندی جزء بوده ام و هیچ وقت حقوق دریافتی ام، به 400 هزار تومان نرسیده است. شاید اگر من هم مانند تو قدرت داشتم، از ترس از دست دادنش دست به هر کاری می زدم. همانطور که تو از ترس از دست دادن قدرت و امتیازاتت دست به این کار زدی. 
مطمئن باش. من تو را فراموش نمی کنم...


نویسنده : یکی از روزنامه نگاران داخل ایران که خواست نامش محفوظ بماند
 

۱۳۹۱ آذر ۴, شنبه

يا سيدالشهدا …


يا سيدالشهدا …
اول :
 چهارم آذر ماه نود و یک – 10 صبح
 تهران ، شهرک غرب ، خانه ویلایی ومجلل حاج فتاح:
حاج فتاح از بازاریهای معروف و متمول تهران، سی ساله که داره برای امام حسين خرج میده . حیاط خونه شلوغه و صدای نوحه و همهمه میاد ، هر کس مشغول کاریه، بچه ها وسط حياط درحال دويدن وبازی هستن ، جوونا با پیرهن‌های مشکی‌ دارند پارچه‌های سیاه عزاداری رو به دیوار میکوبن، خانوما مشغول پاک کردن لپه و شستن برنج هستند، دیگ‌های آب جوش در فواصل معين وسط حیاط چیده شده.
قصاب محل در حالیکه چاقوشو تیز میکنه میاد سمت حاج فتاح :
-          حاج آقا ، دوتاشونوالان ذبح کنیم دیگه ؟
حاجی درحالیکه به ریش جوگندمیِ انبوهش دست میکشه به علامت تأیید سر تکون میده.
قصاب یکی‌ از گوسفندارو جلو میکشه و بین پاهاش نگه میداره ،با يه کاسه آب میریزه تو دهن گوسفند ، بچه‌ها سریع جمع میشن دورش ، چاقو رو بین دندوناش نگه میداره ، یه یا حسین میگه و گوسفند رو میزنه زمین ، لبهٔ چاقو رو میکشه رو خرخره گوسفند، همزمان خون سرخ و گرمی‌ پاشیده می‌شه کف حیاط.
همه صلوات می‌فرستن.
حاج فتاح تسبیح به دست با پیرهن مشکی‌ گوشه حياط ایستاده – چشماش نمناک شده- زیر لب میگه : یا سید الشهدا !
دوم:
چهارم آذر ماه نود و یک – 10 صبح
تبریز ، روستای ورزقان:
یوسف کارگر دامداریه ،سه ماه پيش توی زلزله زنش زیر آور موند و جون داد ، یوسف با اینکه همه‌ چيزشو از دست داده باز خدا رو شکر میکنه که دختر و پسر خردسالش سالمن، برف همه جا رو پوشونده و سوز سردی میاد ، بخاری برقی وسط چادر تاب مقاومت برابرسرمای کوهستان رو نداره، بچه‌ها نزدیک بخاری خودشونو زیر پتو مچاله کردن .
یوسف بیداره ، پامیشه یه کنسرو لوبیا باز میکنه و میریزه تو قابلمه ، میذاره بالای بخاری برقی تا برای نهار گرم شه ، بعدش میره گوشه چادر،از سرما زانوهاشو تو شکمش جمع ميکنه ومشغول دعا ميشه – چشماش نمناک شده – زيرلب ميگه: یا سید الشهدا!

مقایسه عکسهای جوانی و پیری افراد مشهور هالیوود .



















برنده طلای المپیک و جاروکش امام رضا حسین رضازاده رئیس فدراسیون وزنه برداری در هیبت جدید .


قضات عالی مصر: حمله مرسی به استقلال دستگاه قضایی بی‌سابقه است.


عالی ترین نهاد قضایی مصر در بیانیه‌ای محمد مرسی، رئیس‌جمهور این کشور را متهم کرد که با افزایش اختیارات خود، به "حمله‌ای بی‌سابقه" علیه استقلال سیستم قضایی مصر دست زده است.
رئیس جمهور مصر هفته گذشته کلیکفرمانی صادر کرد که براساس آن اختیاراتش افزایش یافت.

براساس برخی گزارش‌ها، قضات در شهر اسکندریه نیز در اقدامی اعتراضی، از فعالیت دست کشیده‌اند.شورای عالی قضایی که با حضور قضات عالی مصر تشکیل شده است، بعد از برگزاری نشستی اضطراری، اقدام آقای مرسی را "حمله‌ای بی‌سابقه به استقلال و احکام دستگاه قضایی" خواند و از او خواست تا این فرمان را لغو کند.
براساس فرمان آقای مرسی، هیچ‌یک از قضات و دادگاه‌های مصر نمی‌توانند شورای قانون اساسی مصر را منحل کنند. این شورا هم‌اکنون در حال تنظیم پیش‌نویس قانون اساسی جدید مصر است.
از زمان صدور این فرمان در روز پنجشنبه گذشته، مخالفان آقای مرسی در شهرهای مختلف دست به تظاهرات زده‌اند.
دفاتر گروه اسلامگرای اخوان المسلمین و حزب آزادی و عدالت، شاخه سیاسی آن که حامیان اصلی آقای مرسی به شمار می روند، نیز در چندین شهر هدف حمله قرار گرفتند.
رئیس‌جمهور مصر گفته است که برای محافظت از انقلاب (مصر) چنین فرمانی صادر کرده است.
جان لاین، خبرنگار بی‌بی‌سی در قاهره می‌گوید که بیانیه شورای عالی قضایی مصر قاطع، ولی قابل پیش‌بینی بود.
خبرنگار ما اضافه کرد که براساس برخی گزارش‌ها، این احتمال داده می‌شود که شورای عالی قضایی مصر برای دومین‌بار به دنبال انحلال شورای قانون اساسی بوده است.
به گفته جان لاین، چنین اقدامی می‌تواند در روند حرکت مصر در مسیر دموکراسی مشکل‌آفرین باشد و انتخابات پارلمانی جدید مصر را نیز با تاخیر روبه‌رو کند.

اعتراضات جدید

آقای مرسی همچنین روز پنجشنبه دادستان عمومی مصر را برکنار کرد و انتخاب دادستان عمومی مصر را به طور کامل در اختیار خود گرفت.
دادستان عمومی جدید مصر نیز بلافاصله پس از انتصاب، برای آغاز دور جدید تحقیقات کیفری علیه حسنی مبارک، رئیس‌جمهور پیشین مصر، اعضای خانواده او و مقامات عالی‌رتبه پیشین مصر وارد عمل شد.
آقای مبارک هم‌اکنون در زندان است، ولی بسیاری از مقامات عالی‌رتبه در دوره حکومتش از اتهاماتی که علیه‌شان مطرح بود، تبرئه شده‌اند.
خبرنگار ما می‌گوید که با در نظر گرفتن چنین شرایطی، این بخش از اقدام آقای مرسی احتمالا مورد استقبال عموم قرار می‌گیرد.
در فرمان آقای مرسی هرگونه مخالفت و چالش با تصمیمات و مصوبات رئیس‌جمهور نیز ممنوع شده است.
از زمان صدور فرمان آقای مرسی، هر دو گروه منتقدان و حامیان او دست به تظاهرات زده‌اند. گزارش شده است که در خشونت‌های مرتبط با این تظاهرات دست‌کم یکصد نفر کلیکمجروح شده‌اند.
جمعیتی از معترضان نیز از دیروز در میدان تحریر قاهره تجمع کرده‌اند.
گزارش شده که به دنبال درگیری پلیس با معترضان در میدان تحریر در طول دیشب از تعداد تجمع‌کنندگان کاسته شد، ولی از صبح امروز دوباره تعداد بیشتری در محل حضور یافته‌اند.
مخالفان دولت گفته‌اند که در حال برنامه‌ریزی برای برگزاری تجمعی بزرگ در روز سه‌شنبه آینده هستند.

۱۳۹۱ آذر ۳, جمعه

سرگذشت تلخ قهرمان جودو آسيا در بيمارستان روانی.



مشاهده در قالب PDFچاپفرستادن به ایمیل
كاظم ساريخاني كه در دوران قهرماني‌اش در جودوي جهان در اجراي فن "گهواره" تبحر داشت حدود پنج سال پيش (در زمان رياست محمد درخشان در جودو) پس از مذاكره فدراسيون‌هاي جودوي ايران و عربستان راهي رياض شد تا سرمربيگري اين تيم را بر عهده گيرد، اما به يك باره و در حادثه‌اي عجيب از سوي افرادي ناشناس بيمار شده و مدت‌ها در بيمارستان‌ بستري شد.
ساريخاني اكنون با گذشت مدت‌ها از آن حوادث تلخ وقتي به محل صندوق حمايت از قهرمانان و ورزشكاران و پيشكسوتان ورزشي مراجعه كرد، با مسئولان اين صندوق به درگيري پرداخت و در نهايت با وساطت ماموران نيروي انتظامي اين ملي‌پوش اسبق ايران دستگير شد.

cispress659
مصاحبه‌ ایسنا با كاظم ساريخاني که در زير مي‌خوانيد:

در مورد حادثه تلخ پنج سال پيش بگوييد.
سال 86 و طبق توافقي كه شده بود من به رياض رفتم تا سرمربي تيم ملي عربستان شوم، اما چند نفر قصد جان من را كردند، هم غذايم را مسموم كردند و هم در يك درگيري ساختگي در يك لحظه به من آمپولي تزريق كردند كه بعد از آن ديگر نفهميدم چه شد. تنها چيزي كه از آن حادثه يادم مانده اين است كه آن مسايل باعث شد من حدود سه سال در بيمارستان رواني در تهران بستري باشم.

مقصر اصلي اتفاق كه بود؟
مشخص نشد. تنها مي‌دانم كه هيچ يك از مسئولان كه در رفتن من به عربستان دخيل بودند به من نگفتند كه نبايد به آنجا بروم و يا اگر رفتم بيشتر مراقبت كنم. براي خودم متاسفم كه آنجا رفتم و اكنون هيچ يك از مسئولان آن حادثه تلخ را گردن نمي‌گيرد و به من كمك نمي‌كند.

در اين سال‌ها كه از بيمارستان مرخص شديد چه كار كرديد؟
هيچ شغلي نداشتم و اكنون هم بيكار هستم. هيچ درآمدي نداشتم و تنها با همان حقوق ناچيز صندوق حمايت از ورزشكاران و يارانه زندگي‌ام را مي‌چرخانم. وقتي ديدم با اين حقوق‌ها نمي‌شود زندگي را چرخاند و هزينه زندگي در تهران بالا است و حتي پول نداشتم خانه اجاره كنم به يزد رفتم و پيش خويشاوندان همسرم زندگي مي‌كنم.

وضعيت شما در آنجا چطور است؟
شرايطم بهتر از تهران است، اما زندگي براي من سخت است حالا چه برسد براي خانواده‌ام كه اين سال‌ها مرا تحمل مي‌كنند.

جريان درگيري در صندوق حمايت از پيشكسوتان و قهرمانان چه بود؟
حدود شش ماه بود كه براي ملاقات با مدير عامل اين صندوق و توضيح وضعيت خودم و احتمالا گرفتن كمك بيشتر دنبال گرفتن وقت بودم، اما وقت نمي‌دادند. وقتي به محل صندوق رفتم و آن بي‌توجهي‌ها را ديدم اعصابم به هم ريخت و درگير شدم.

گويا پس از اين ماجرا بازداشت شديد؟
بله، آنها به نيروي انتظامي زنگ زدند و من 24 ساعت در بازداشت بودم، اما پس از آن كه از بيمارستان نامه بردم كه من قرص اعصاب مصرف مي‌كنم، مسئولان پذيرفتند و آزاد شدم.

آيا در مورد مشكلاتت به مسئولان وزارت ورزش و جوانان اطلاع داده‌اي و آنها در جريان هستند؟
چندين بار به وزير نامه داده‌ام و خواسته‌ام كه وقت ملاقات به من بدهند، اما هنوز خبري نيست. دوست دارم كه با او صحبت كنم و شرايطم را بگويم تا به من كمك كند.

از خانواده‌ات بگو؟
چيزي ندارم بگويم. آنها هم در اين سال‌ها به واسطه بيماري من، بيمار شده‌اند. نه تنها همسر و فرزندم، بلكه پدر و مادرم و ديگر نزديكانم همه بيمار شده‌اند. من ۲۲ مدال براي اين كشور گرفته‌ام، اما متاسفانه كسي جوابگو نيست و به وضعيت من رسيدگي نمي‌كند.