پویان مشایخ آهنگرانی
شرخرهای ایران چگونه کار میکنند و شرخرهای آمریکا چطور؟
این روزها به دلیل وضعیت خاص حاکم بر اقتصاد ایران، بر میزان چکهای برگشتی افزوده شده و افراد زیادی با مشکلات مالی دست و پنجه نرم میکنند. در صورت صحیح بودن این گزاره، به طور قطع مردم با پدیدهای اقتصادی، اجتماعی و حقوقی مواجهند که در بازار ایران به شرخر معروف است. «شرخر» در اصطلاح عامیانه و بازاریاش به فردی گفته میشود که به صورت حرفهای کارش، نقد کردن مطالبات مشکوکالوصول افراد است. شرخر فردی است که در غیاب سیستم کارآمد حقوقی و قضایی، به داد طلبکاران میرسد و با دریافت پورسانت سعی میکند تمام یا بخشی از طلبهای مشکوکالوصول آنها را به اصطلاح زنده کند.
این پدیده در ایران ریشهدار است و تنها مربوط به سالهای اخیر نیست. از سوی دیگر دلیل اصلی رواج این پدیده هم محدود به اقتصاد نیست و باید ریشه آن را در ضعف ساختار قضایی و تا حدودی مسائل اجتماعی هم جستوجو کرد. معروفترین شرخر تمام سالهای گذشته، فردی به نام «عبدالله شرخر» بود که پیش از انقلاب به این کار شهرت داشت و در نهایت، با خنجر یکی از شاکیانش جان باخت.
در بازار تهران استفاده از شرخرها رایج است. در پاساژها و مجتمعهای تجاری از چنین افرادی برای وصول چک و زنده کردن مطالبات مشکوکالوصول استفاده میشود. شرخرها معمولاً چند دستهاند. دستهای از آنها ورزشکاران رزمی هستند که با استفاده از زور بازو و تجربه در ورزشهای رزمی کار خود را پیش میبرند. عدهای دیگر از تکنیک وقاحت استفاده میکنند. برخوردهای بعضی از آنها آنقدر زشت و زننده است که در طرف مقابل ایجاد نفرت میکند با این حال هر دو معمولاً در کار خود موفق هستند.
شرخرها معمولاً به دلیل نیاز شدید مالی تن به این کار میدهند. این درحالی است که شرخری ریسک زیادی دارد و بعضاً منجر به مشکلات فراوان حقوقی و اجتماعی برای شرخر میشود.
اکنون این پرسش مطرح میشود که آیا پدیده شرخری، تنها پدیدهای مختص ایران است؟ پاسخ منفی است به این دلیل که حتی در مهد اقتصاد سرمایهداری هم افرادی برای زنده کردن مطالبات وجود دارند. حتی در آمریکا نیز شرخر وجود دارد. در اصطلاح تخصصی به شرخرهاVulture fund میگویند. خیلی از طلبکارها هم صندوقهای سرمایهگذاری یا بانکها هستند که مجبورند طبق قانون بدهی شرکتهای ورشکسته را نگه ندارند و برای همین آنها را سریع به شرخرهای مدرن یا Vulture fund میفروشند. کار شرخرها در بازار مالی آمریکا این است که بدهی شرکتهای ورشکسته را از طلبکاران میخرند مثلاً دلاری ۲۰ سنت. با این کار طلبکارها از شر رفتن به دادگاه ورشکستگی و سر و کله زدن با وکیل و بدهکارها راحت میشوند. شرخرهای مدرن هم کارشان این است که با کمک وکلای کارکشته که فرآیند ورشکستگی را خوب میشناسند، از دادگاه پیروز خارج شوند. فرآیند ورشکستگی ممکن است تا دو سال ادامه داشته باشد و در این مدت شرکت جدید، از بقایای شرکت ورشکسته دوباره متولد میشود. بدهیهای سابق هم عموماً به سهام شرکت جدید تبدیل میشود و بسته به قدرت چانهزنی صاحبان بدهیها و ساختار بدهی شرکت، مقدار سهام دریافتی میتواند متفاوت باشد. خلاصه اینکه شرخرهای مدرن باید وارد پروسه حقوقی ورشکستگی شوند تا بدهیها را به قول معروف زنده کنند. حالا فرض کنید آنها طلب را دلاری ۲۰ سنت خریدهاند که بعد از دوسال تبدیل میشود به سهام شرکت جدید که ۲۵ سنت فروش میرود. طبیعی است که ۲۵ درصد سود، سود بالایی است. به این بازار که حجم آن از سالی چند میلیارد دلار فراتر میرود Distressed exchange market میگویند. این بازار به طلبکاران کمک میکند تا فوری بخشی از طلب خود را دریافت کنند. منظور از ریسک اعتباری هم میزان طلب سوختشده وامهاست.
• اقتصاددان ایرانی شاغل در موسسه مودیز
منبع: تجارت فردا
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر